ازنفرت تا عشق
P:۶
ات:چرا
معلم:فقط یه هفته وقت دارین انجام بدین
سویون:وای واقعا گیر عجب خری افتادی☹️
ات:ریدم تو شانسم
فلیکس با پوزخند به اعضا نگاه کرد
چان:چته تو کونت عروسیه
فلیکس:هه برای درست کردنش میتونیم بریم پیش هم و من هم میتونم اذیتش کنم😏
هیونجین:وای خیلی خوب میشه دختره خیلی رو اعصابه😪
جونگین:وای آفرین یه درس درست بهش بده
معلم:ات و فلیکس از فردا شروع کنین تا آخر این هفته باید ارائه بدید
[بعد از کلاس]
ات:فلیکس فلیکس صبر کن
فلیکس:ها بگو
ات:ببین لطفا بیا روش کار کنیم فقط ۲ روز وقت داریم خواهش میکنم بیا بریم خونه من روش کار کنیم
فلیکس که از این موقعیت خوشحال شده بود قبول کرد و سوار ماشین تو شد و باهم به سمت خونه تو رفتین فلیکس با تعجب به خونه خیره شده بود...
ات:چیزی شده؟
فلیکس:عا هیچی فقط خونت چرا انقدر بزرگه؟
ات:الان خیلی مهم بود
فلیکس:نه واسم سوال شد
ات:بابام برام خریده
فلیکس:اینجا از خونه ماهم بزرگتره....
ات:چرا
معلم:فقط یه هفته وقت دارین انجام بدین
سویون:وای واقعا گیر عجب خری افتادی☹️
ات:ریدم تو شانسم
فلیکس با پوزخند به اعضا نگاه کرد
چان:چته تو کونت عروسیه
فلیکس:هه برای درست کردنش میتونیم بریم پیش هم و من هم میتونم اذیتش کنم😏
هیونجین:وای خیلی خوب میشه دختره خیلی رو اعصابه😪
جونگین:وای آفرین یه درس درست بهش بده
معلم:ات و فلیکس از فردا شروع کنین تا آخر این هفته باید ارائه بدید
[بعد از کلاس]
ات:فلیکس فلیکس صبر کن
فلیکس:ها بگو
ات:ببین لطفا بیا روش کار کنیم فقط ۲ روز وقت داریم خواهش میکنم بیا بریم خونه من روش کار کنیم
فلیکس که از این موقعیت خوشحال شده بود قبول کرد و سوار ماشین تو شد و باهم به سمت خونه تو رفتین فلیکس با تعجب به خونه خیره شده بود...
ات:چیزی شده؟
فلیکس:عا هیچی فقط خونت چرا انقدر بزرگه؟
ات:الان خیلی مهم بود
فلیکس:نه واسم سوال شد
ات:بابام برام خریده
فلیکس:اینجا از خونه ماهم بزرگتره....
- ۵۹۰
- ۲۹ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط